کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام دکتر نصیری (فصل اول)
تاریخ تحلیلی صدر اسلام دکتر نصیری
فصل اوّل
مباحث مقدماتی تاریخ
واژه شناسی تاریخ
تاریخ از نظر لغت به معنای تعیین و شناساندن وقت است. برخی این واژه را عربی ندانسته اند، اما نظر برگزیده تر این است که تاریخ از ماده »آرخ« یا »ورخ« به معنای تعیین وقت گرفته شده است.
چیستی تاریخ از مسایلی است که تاکنون پاسخی جامع و مورد اتفاق نداشته، همه تعریف های آن با ایراد یا انتقاد روبه رو بوده است.
هرودوت (پدر تاریخ) تاریخ را به معنای مطالعه و بررسی روزگاران گذشته میداند. احوال گذشته جهان و حتی پدیده هایی که انسان در آنها مؤثر نیست، احوال گذشته زمین یا شرح حوادث گذشته بر زمین بعد از پیدایش انسان، برخی از تعریف های ارائه شده دربارة تاریخ است
با این تعریف ها دانش های دیگر که به جهان، پدیده های آن، انسان یا ابعاد زندگی اش می پردازد به محدوده تاریخ راه نمی یابد. با توجه بدین کاستی، گروهی گزارش وقایع مشهور، روزگارپادشاهان، جنگ ها، احوال پیامبران و سیره و سنت آنان را معنای تاریخ دانسته اند.
ابن خلدون، تاریخ را دانشی سرچشمه گرفته از حکمت، و بیانگر سرگذشت ملتها، سیره پیامبران و سیاست پادشاهان می داند. برخی نیز تاریخ را مجموع وقایع کره زمین از آغاز پیدایش انسان تا کنون در زبان انگلیسی، واژة History (تاریخ) برگرفته از istoria یونانی و به معنای سرگذشت و شرح حال است. میدانند؛ وقایعی که بر احوال و شؤون انسان تأثیر نهاده یا از آن متأثر شده است.
براساس این تعریف، موضوع تاریخ عبارت است از کنش و واکنش خارجی یا دارای اثر خارجی انسان از آنجاکه تعریف های یادشده جامع نیست و فقط تاریخ نقلی را شامل میشود، با در نظر گرفتن عناصر اصلی تاریخ، یعنی انسان از یک سو، و زمان و مکان از سوی دیگر، می توان گفت: تاریخ مجموعه ای از اطلاعات درباره تأثیر و تأثر انسان است و به طور طبیعی اموری چون هدایت، گمراهی، سازندگی، ویرانگری، رفتارهای عادلانه و ستمگرانه اش را شامل می شود.
به دلیل گسترده شدن مسایل مربوط به تاریخ، شهید مطهری (ره) که تاریخ را یکی از منابع معرفت انسانی می داند یا آن را به دو بخش نقلی و علمی تقسیم می کند و قواعد استنباطی تاریخ علمی را به حال و آینده تعمیم پذیر می داند.
تاریخ نقلی
تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث سپری شده و آگاهی از اوضاع و احوال گذشتگان است.
زندگینامه ها، فتحنامه ها و سیره ها، از این نمونه است. علم تاریخ در این معنا، به یک سلسله امورجزیی و فردی می پردازد و در واقع علم به »بودن«هاست. زیرا به گذشته تعلق دارد.
تاریخ علمی
تاریخ علمی یعنی مطالعه، بر رسی و تحلیل وقایع گذشته و استنباط قواعد و سنت های حاکم بر زندگی گذشتگان. در واقع محتوای تاریخ نقلی (حوادث و وقایع گذشته) مبادی و مقدمات این علم شمرده می شود و برای استنباط قوانین کلی و کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی و معلولی آنها سودمند است.
شهید مطهری، علوم مربوط به تاریخ را سه بخش میداند: فلسفه تاریخ، تاریخ نقلی و تاریخ علمی، عقلی یا تحلیلی و پیداست فلسفه تاریخ از اقسام تاریخ نیست، بلکه از اقسام فلسفه علم است.
علمیت، اعتبار و فایدة تاریخ
شاید از خود پرسیده باشید آشنایی با انبوه نامها، حوادث، فراز و نشیب تمدنها و عملکرد نیاکان در شکل گیری زندگی آینده ما چه نقشی دارد؟ آیا این گزارشها و تحلیلها تا چه میزان واقعیت دارد؟
اگر بپذیریم که هر حادثه مولود علت یا علت های پیش از خود و دست کم انگیزه سلسله حوادث بعدی است، بدین نتیجه می رسیم که زندگی ملت ها چون رشته ای دراز است و مجموع انسانهای یک عصر تنها یکی از مهره های آویخته بدین رشته به شمار می آید. استواری و نا استواری هر مهره به چگونگی پیوند آن به مهره پیشین و پسین وابسته است.
پس زندگی مردم یک عصر در هر کشور، از زندگانی گذشتگان و آیندگان جدا نیست و برای یافتن علت حوادث نامطلوب و راه رویارویی با آنها باید به تحقیق در گذشته ملت ها پرداخت.
تاریخ نه مایه سرگرمی بلکه نوعی پل ارتباطی میان نسل های متوالی بشر برای دستیابی به تجربه ها و اندوخته های پیشینیان است.
مطالعه تطبیقی و تحلیلی تمدن های گوناگون،کوشش برای یافتن رابطه ای على میان حوادث زنجیرهای تاریخ و دقت در آنچه بر انسانها رفته است، سرمایه مناسبی است که انسان را در پی ریزی یک زندگی سالم و خردمندانه یاری می رساند.
افزون بر این، بررسی تاریخ پاسخ به آرزوهای همیشگی انسان است که اصرار دارد از خود و دیگران آگاهی کسب کند، علل و انگیزه ظهور و سقوط تمدن ها را بشناسد، حق را از باطل تمیز دهد و با راه تکامل و نیکبختی دنیوی و اخروی خود آشنا شود بر همین اساس است که مصلحان بزرگ و انسان های متعالی در تجربه های انسانی تاریخ دقت می کنند و در بهره گیری از آن می کوشند.
علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) و دیگر انسانها می فرماید:
فرزندم، هر چند من عمر همه کسانی را که پیش از من زیسته اند، سپری نکرده ام، در اعمال همه آنها نگریسته و در اخبارشان اندیشیده ام. برای شناخت تاریخ آنان چنان در مقاله سید جعفر شهیدی، کیهان اندیشه
الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، شمس الدین محمد بن عبدالرحمن سخاوی
انجام تاریخ کارل یاسپرس، ترجمه لطفی
تاریخ در ترازو، زرین کوب آثارشان به تفکر پرداخته ام که چون یکی از آنان شده ام.
به سبب آگاهی از سرگذشت آنان، گویا با همه آنها، از اولین فرد تا آخرینشان زندگی کرده، زلال و پاکی زندگانی آنان را ازتیرگی های آن، و سودمندی اش را از زیان آن بازشناخته ام خداوند متعال در بیشتر سوره های قرآن به بیان سرگذشت پیامبران و ملت های پیشین پرداخته است.
در مکتب اسلام، تجربه پیشینیان چنان اهمیت دارد که خداوند به پیامبرش فرمان می دهد در راه اعتلای «کلمه توحید» و رستگاری و هدایت بندگان از تاریخ استفاده کند و روزهای مقدس خداوند (ایام الله) را به یادشان آورد.
از آن جا که اثبات دانش بودن تاریخ (Science) به آسانی میسر نیست، گروهی به تاریخ و گزاره های آن بسیار بدبین و بی اعتمادند. اینان علم تاریخ را نوری ضعیف میدانند که در مسیر ناهموار زندگی کمتر می توان بدان اعتماد کرد.
دشواری ارزیابی دقیق علل رفتارها، روابط علی، معلولی آنها و تجربه ناپذیری آن در تاریخ علمی و همچنین مشکل تأثیر بسیار غرض ها و تعصب ها و اهتمام خودکامگان و سیاست مداران به تدوین تاریخ (تاریخ نقلی) این بدبینی را دو چندان کرده است
اما به دلیل اینکه وجود تاریخ، به عنوان مجموعه ای از معارف برخوردار از روش، موضوع و نظم و انسجام، تردید ناشدنی است، بیشتر محققان، نگاهی چنین بدبینانه به شناسنامه تمدن ها را واقع بینانه نمیدانند.
زیرا اولا ماهیت برخی از وقایع به گونه ای است که امکان تحریف و دروغ در آنها راه ندارد.
ثانیا نمیشود همه افراد بشر را به سودجویی و دروغ پردازی در ثبت و نقل وقایع متهم کرد.
افزون بر این، محقق می تواند با توجه به شاخصه ایی که برای مطالعه تاریخ وجود دارد، درستی و نادرستی بسیاری نقل ها و تحلیل ها را دریابد.
دقت در رویکرد تاریخی قرآن و نهج البلاغه به خوبی بیانگر اهمیت، اعتبار، فایده مندی و علمیت تاریخ است.
حتی اگر علمیت را به معنای تجربه پذیری و آزمودنی بدانیم نیز تاریخ از علمیت برخوردار است. البته ممکن است معیارها و موازین تجربه در تاریخ و روش این تجربه دقیقا همان روش و معیارهایی نباشد که برای علوم حسی و تجربی شمرده و طی میشود.
از نظر قرآن کریم، هم برداشت روایی از یک پدیده طبیعی یا غیرطبیعی، یا نقل رفتار و کنش و واکنش یک شخصیت خوب یا بد، زن یا مرد، یا گزارش یک فتح یا شکست، کامیابی یا ناکامی یک قوم یا یک جامعه و یا فرهنگ و تمدن (تاریخ نقلی) مهم است و هم تحلیل ساختارها، بر رسی علل وقوع حوادث و شناختن و شناساندن زمینه ها و علل بروز حوادث و پدیده ها و پیامدهای آن (تاریخ تحلیلی).
چنانکه کشف قوانین حاکم بر وقایع تاریخی و تبیین کم و کیف تکرار آنها (فلسفه تاریخ) نیز مورد اهتمام قرآن کریم و سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه است.
اسامی برخی از سوره های قرآن چون ابراهیم، یونس، هود، کهف، مریم، انبیاء و لقمان یا اسامی بزرگترین شخصیت های تاریخ و مهمترین الگوهای انسانی اند که ژرف ترین تحولات را در دوره هایی از زندگی بشر ایجاد کرده اند و یا از اصطلاحات و موضوعاتی است که به پدیده های تاریخی عظیمی اشاره دارند و هر یک یادآور وقایعی است که به بخش گسترده ای از شناسنامه و هویت اقوام و ملل مختلف می پردازد.
آموزه های ژرف نهج البلاغه نیز همگام با قرآن گزیده ای از تاریخ تمدن گذشته بشری، تصویری از مسایل سیاسی و اجتماعی عصر خود، و پند و عبرتی است برای آیندگان وآنان که می خواهند با دقت در سرنوشت ناسپاسان به نعمت های الهی و تعالیم انبیا، که به بلای سلطه ظالمان گرفتار آمدند و تجربه های تلخ آموختند، برای زندگانی کوتاه دنیا، ابزار آرامش و برای زندگی دایم آخرت اسباب آسایش و تقرب الهی را فراهم آورند.
امام علی(ع) می فرماید: پیمان و شخصیت خود را در گرو آنچه می گویم قرار می دهم و ضمانت آن را به عهده می گیرم.
بی گمان هرکس به روشنی از پیشامدهای تاریخی و فرجام بد انتها در گذشته عبرت گیرد، پیوسته آنها را در نظر داشته باشد، ژرف در آنها بنگرد و قوانین و نوامیس حرکت جوامع را از آن حوادث دریابد، واقع بینی و پرواداری او را از غلتیدن در جایگاه های شبهناک و هلاکت بار باز می دارد.
گفتار روشن تر امام (ع) در تبین قانونمندی تاریخ در نهج البلاغه چنین آمده است: ای بندگان خدا بی گمان روزگار را با آیندگان و گذشتگان شیوه ای است همسان؛ که نه گذشته را بازگشتی است و نه شرایط کنونی را جاودانگی، کنش های آن از روز نخست تا پایان با یک ضابطه است.
بستر زمان، ماجراهای تاریخ را میدان مسابقه ای است که هر کدام را پرچم افراشته ای است.
پس، از آنچه مایه عبرت است پند گیرید و از گردش روزگار عبرت پذیرید و از بیم دهندگان (پیامبران) سود برگیرید.
فلسفه تاریخ، سنن و عوامل محرک آن
نمی توان همه تغییرات جوامع در طول تاریخ را متکامل و پیش برنده دانست، اما به طور کلی سیر متعالی مجموع زندگانی بشر انکارناپذیر است؛ چنانکه حاکمیت سنن، قوانین و حساب های دقیق و منظم بر تحولات تاریخ بشر انکارناپذیر می نماید.
فلسفه پذیرفته زندگی و آغاز و انجام و هدفدار بودن نظام آفرینش و اختیار و مسؤولیت انسان گویای این روند تکاملی است.
فلسفة تاریخ عهده دار بررسی حقیقت و علت وجودی این تحولات، کشف سنن حاکم بر آنها، تعیین منازل برجسته حرکت تاریخ، تبیین روش های پژوهش تاریخ و همچنین ارزیابی دستاورد این پدیده هاست.
با شناخت این قوانین است که می توان تاریخ کنونی را به فرمان آورد و گذشته را چراغ راه آینده قرار داد.
این حقیقت که صحنه تاریخ، چون دیگر صحنه های جهان، به وسیله قوانین و سنن مربوط به خود آباد و سرسبز است، در قران کریم به روشنی بیان گردیده است.
آیاتی که از مرگ و زندگی جوامع، فراگیر بودن کیفر این جهانی و نابودی جامعه ها و امت ها بر اثر طرد پیامبران پرده برمی دارد، نظریه «قانونمندی تاریخ« را مطرح می کند.
آیاتی که درباره سنت های ملل پیشین و استئناناپذیری آن،'پیوند زیربناها و روبناها، مبارزه پیامبران با رفاه طلبان نازپرور، رابطه چیرگی ستم و نابودی جامعه، ارتباط اجرای اوامر الهی و فراوانی برکات و تولید سخن می گوید، هر یک به روشی مصداق سنت های تاریخ را بیان می کند.
دسته ای دیگر از آیات، به منظور بیدارسازی و تربیت انسان، علیه نظریه تصادفی دانستن وقایع تاریخی و نیز قضا و قدری بودن آن، موضع می گیرد و انسان را تشویق می کند تا با گردش در جهان و مطالعه سرگذشت ملت ها، راز سعادت و انحطاط را کشف، و ساز و کار حرکت به سوی آینده را خردمندانه تدبیر و تنظیم کند.
به عنوان نمونه، در آیه ای از قرآن می فرماید: چه قریه هایی را که به خاطر خو کردن به فساد و رفاه برانداختیم
در آیه ای دیگر خداوند مثلی میزند: مثل قریه ای که در امن و فراوانی روزی بود، آنگاه به نعمت های الهی کفر ورزید و خدا هم آن را به گرسنگی و نا امنی مبتلا کرد.
و در آیه ای دیگر می فرماید: ندیدی که خدا با قوم عاد چه کرد؟ فرعونیان آنگاه در شهرها طغیان کردند و فساد را به اوج رسانیدند. در این هنگام خدا عذاب را بر آنان فرو ریخت از این نمونه آیات در قرآن فراوان است.
اینها همه نشان می دهد که از نظر قرآن وقتی در هر جا فساد به اوج رسد باید انتظار فاجعه داشت؛ یا وقتی رفاه و فراوانی روزی و امنیت سیاسی، راه به کفران و تضییع نعمت باز کرده باید منتظر تنگی معیشت و نا امنی و ترس بود.
امام على نیز درنهج البلاغه می فرماید: از سختی ها و تنگی هایی که تباه کاری گذشتگان برای آنان پیش آورد بر حذر باشید وروزهای فراخی و روزهای تنگی زندگی آنان را در نظر آورید و از سرگذشتی مشابه سرگذشت آنان بهراسید و وقتی به حالات گوناگون آنان می اندیشید، بنگرید که چه بود که برای آنان عزت آورد و دشمنانشان را دور کرد و عافیت را بر آنان سایه افکن ساخت و زندگیشان را وفور نعمت داد و شرافت و کرامت به آنان بخشید؛ تا شما هم همان را در پیش گیرید.
این عامل چیزی جز نفی وحدت نبود. و آنکه پشت آنان را شکست و پراکندگی و اتفاق بر پیوستگی و توصیه و ترغیب بازوی کفایتشان را ویران کرد، دوری دل ها و کینه توزی ها و تفرقه طلبی ها و برادرکشی ها و رو در روی هم ایستادنها بود.
شما از اینها بپرهیزید.
براساس آنچه در مباحث مربوط به عامل حرکت در تاریخ بیان شده است، پافشاری بر عامل واحد در همة دگرگونی های اجتماعی و حرکت تاریخ پذیرفته نیست؛
اما این نکته که به هر حال نقش اصلی از آن انسان، غرایز، خواسته ها و روابطش با خود، خدا، طبیعت و دیگران است، انکارناپذیر است.
اهمیّت و ارزش تاریخ اسلام
جوامع، چون موجودی زنده اند. هر یک هویتی مشخص دارند و در حرکت خویش از سمت گیری و کارمایه های ویژه خود بهره می برند. شناسنامه هر ملتی بر اساس (میراث های تاریخی) اش شکل
می گیرد میراث های تاریخی و فرهنگی جهان اسلام در واقع حافظه تاریخی ملت های مسلمان را شکل می دهد؛ پیکر جامعه اسلامی را نیرو و نشاط می بخشد و سبب پایداری، استواری و وحدت جهانی مسلمانان می شود.
آگاهی از تاریخ اسلام و بارور نگاه داشتن این میراث فرهنگی در پیروزی انقلاب جهانی اسلام، اثری بنیادین دارد.
تلاش دولت های استکباری در جهت تغییر خط، زبان و آداب و رسوم ملل مسلمان، برای از بین بردن همین حافظه تاریخی و خوداگاهی مسلمانان بوده است.
زیرا یادآوری روزهای عظمت و قدرت، مسلمانان زیر سلطه و تحقیرشده را از نیرو و امید برخوردار می سازد و مکتب شعب ابوطالب و مقاومت حضرت محمد در آغاز نهضت، به حرکت های اصلاحی و رهایی بخش، درس ایستادگی و نهراسیدن از توطئه ها و محاصره ها می دهد.
افزون بر این
1- اثبات مساله وحی و پیوستگی پیامبرخدا به منبع لایزال الهی و معجزه جاویدان وی
2-آگاهی از راز و رمز توفیق پیامبراکرم در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی و دگرگون ساختن بنیاد نظام قبیله ای جاهلیت و تبدیل آن به یک حکومت منسجم، پویا و زنده
3- دستیابی به بخش گسترده ای از مبانی نظری و سنت عملی پیامبرخدا (ص) و ائقه اطهار(ع) درعرصه های فرهنگی، معنوی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.
4. شناخت احکام شرعی، چگونگی و مراحل وجوب و مشروعیت آنها'
۵. و در نهایت، از آنجا که سرنوشت مردم مسلمان ایران با سرنوشت و فرهنگ این آب و خاک گره خورده و اسلام و ارزش های دینی مبنا و رمز ماندگاری فرهنگ این ملت و سرزمین شمرده می شود، وظیفه ملی ماست که از پیشینه آنچه سرنوشت ملی و میهنی ما بر آن استوار است، آگاهی یابیم.
تاریخ نگاری و اهتمام مسلمانان به آن
بذر افکار تاریخی که در قرآن و احادیث پیامبرخدا(ص) جوانه زده بود، از همان آغاز ظهور اسلام روییدن آغاز کرد.
تاریخ نگاری در اسلام با جستجو، گرداوری و نقل اخبار و روایاتی درباره رویدادهای خاص، که تا آن زمان سینه به سینه نقل می شد، آغاز گردید.
این تلاش در مدتی کوتاه به بار نشست و با تنوع و ژرفای ویژه اش در میان سایر دانش های اسلامی جایگاهی والا و برجسته یافت.
به تدریج دانشی مدون شکل گرفت که نه تنها شاخه های جداگانه و مستقل داشت، از ادبیات متنوع و « روش های خبریابی » و « پژوهشی » ممتازی برخوردار بود.
مورخ مسلمان می کوشید تا اخبار را با نقد و ارزیابی و تحقیق صلاحیت راویان آن، بپذیرد؛ به طوری که بعدها « علم رجال» و « فن جرح و تعدیل»در شمار ابزارهای اصلی او قرار گرفت.
از آنجا که شخصیت پیامبرخدا(ص) و زندگی پربار آن حضرت الگوی همه مسلمانان بود، تاریخ نگاران مؤمن کار خود را با ثبت سیره نبوی و امور مربوط به نبردهای وی آغاز کردند.
سپس تاریخ عمومی نگارش یافت و به تدریج در علم تاریخ و فلسفه آن کتابهایی نوشته شد.
هرچند تأثیر فعالیت ها و منابع پیش از اسلام، مانند قصه های ایام و انساب در روش های تاریخ نگاری اسلامی انکار نمیشود، گروهی بر این باورند که این فعالیت ها به پیدایش عقیده تاریخ نگاری خاصی نینجامید و تنها شاخه های متنوع تاریخ نگاری اسلامی را شکوفا ساخت.
در باور بسیاری از پژوهشگران، تاریخ نگاری بخش عظیمی از فرهنگ مکتوب عصر اسلامی را به خود اختصاص داده و با تکامل عمومی نهضت فکری و علمی در اسلام همداستانی داشته است.
تاریخ از معدود دانش های هماره زنده تمدن اسلامی به شمار می آید. زیرا گروهی از دانشوران، تدوین تاریخ را از مصادیق واجب کفایی دانسته اند.
در بحث از تاریخ نگاری اسلامی اشاره به موضوعاتی چون گونه های تاریخ نگاری، مکاتب تاریخ نگاری و منابع تحقیق در تاریخ اسلام و نیز دانش های کمکی مطالعه تاریخ اسلام حایز اهمیت است.
از آنجا که پرداختن به همه این مباحث مقدور نیست به تذکر چند نکته اکتفا می شود.
۱. برخی معاصران در طبقه بندی گونه های تاریخ نگاری اسلامی، اسامی کتب نوشته شده را ملاک قرار داده و بر این اساس، نگاشته های تاریخ مسلمانان را به هفت گروه تقسیم کرده اند
1. سیره نگاری ۲. تک نگاری ۳. تاریخ نویسی عمومی و تقویمی 4- تاریخ نگاری براساس نسب شناسی ۵ -سبک خبری و پیوسته ۶- تاریخ نگاری محلی ۷. تاریخ نگاری فرهنگی و اجتماعی.
برخی دیگر عنصر زمان، مکان و موضوع را لحاظ کرده و برای تاریخ نگاری اسلامی شش روش عمده معرفی کرده اند که بسیاری با تقسیم بالا مشترک است.
باید توجه داشت که اولا برخی از این شیوه ها از هم جدا نبوده و پیوسته اند. دوم اینکه منابع موجود نیز می تواند در زمره یک یا چند روش قرار گیرد با این حال برخی منابع تاریخی، به هیچ صورت در زمره عناوین نامبرده قرار نمی گیرند.
برخی دیگر از مورخان از وجود بیش از ۴۰ شاخه تاریخ نگاری اسلامی خبر داده اند که در هر شاخه آن صدها کتاب نوشته شده است.
مؤلف کتاب کشف الظنون، درباره کتاب های تاریخی مسلمانان تا قرن یازدهم می نویسد در پژوهشی که انجام دادم به بیش از ۱۳ هزار عنوان کتاب تاریخی دست یافتم که برخی ازعناوین آن بیش از ۸۰ مجلد است.
بدین ترتیب انبوه آثار تاریخی به جای مانده از مورخان مسلمان، شعبه های متنوع تاریخ نگاری درحوزه علوم اسلامی و گستردگی محتوای مسایل مرتبط با تاریخ، هریک به تنهایی برای اثبات وسعت قلمرو و اهتمام مسلمانان به مسأله تاریخ نگاری، به مثابه یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ اسلامی،کافی است.
2. مکتب تاریخ نگاری چیست و مکاتب معروف تاریخ نگاری اسلام کدامند؟
شاید بتوان مجموع اندیشه های یک استاد که در جمعی نفوذیافته و تبعیت می شود یا شیوه خاص یا نظریه مشترکی را که گروهی از فلاسفه، اندیشمندان، محققان و شاگردان آنان دنبال می کنند، مکتب نامید.
مکاتب تاریخ نگاری اسلامی حاصل اندیشه عده ای از متفکران بزرگ اسلامی و شاگردان و پیروان آنان است و حداقل پنج مکتب بزرگ تاریخ نگاری اسلامی را می توان نشان داد:
الف- مکتب تاریخ نگاری حجاز (مدینه) که به ترکیب قرآن، فقه و احکام با موضوعات تاریخی شناخته شده است.
ب- مکتب تاریخ نگاری عراق (بصره) که با تأثیر پذیری از موقعیت به دست آمده در نتیجه فتوحات و بیشتر با بهره گیری از ادبیات پیش از اسلام به ویژه انساب، ایام و اخبار، به ثبت حوادث پرداخته است.
ج- مکتب تاریخ نگاری شام که بیشتر به تأثیر پندارهای جاهلی امویان و در پی کسب مشروعیت سیاسی و دینی حکومت آنان پدید آمد.
د- مکتب تاریخ نگاری یمن که به نوعی در پاسخ به ادعاهای قومی و قبیله ای امویان به وجود آمده است.
هـ- مکتب تاریخ نگاری ایرانی که ضمن ترجمه آثار کهن فارسی به تدوین مجموعه هایی پرداختند که به نوعی احیاگر اندیشه شعوبی گری بوده است.
3. هرچند منابع مطالعاتی تاریخ اسلام متنوع و بسیارند، در یک بررسی کلی می توان آنها را به موارد زیر تقسیم نمود:
الف= منابع شفاهی: منابعی است که روایات، احادیث و اشعار آن بیشتر منشا شفاهی داشته و سینه به سینه نقل شده است. از ویژگی های بارز این بخش، اتکا به حافظه و ثبت حوادث در اذهان و انتقال آن از طریق گفت و شنود است.
بیشتر اطلاعات تاریخ اسلام از منابع شفاهی، شاهدان وقایع راویان و ناقلان اخبار، اخذ شده و به نسل های دیگر انتقال یافته و در عصر کتابت، ثبت شده است.
ب- منابع مکتوب: این منابع شامل اسناده مدارک، قراردادها، صلح نامه ها و کتابهای تاریخی است و بیشتر از منابع شفاهی گرفته شده است. ثبت، تدوین و تألیف اطلاعات تاریخی چه بسا از بروز جعل، تحریف، غفلت
و اشتباه جلوگیری میکرد و (اسناد مدون) فرصت مطالعه و مقایسه اخبار
را برای محقق فراهم می آورد.
هر چند آغاز نگارش و تدوین عام در قرن دوم هجری صورت گرفت
دست نوشته های پراکنده و اسناد مکتوب شخصی در قرن اول هجری پدید آمد و تا حدود زیادی دست مایه مورخان دوره های بعد قرار گرفت.
ج-منابع تصویری: شامل نقاشی، خط نقاشی و نقشه های تاریخی است. این نقشه ها زینت بخش کتابهای جغرافیای تاریخی است.
د- منابع معماری: بنای مساجد و کاخ ها، معماری شهرها و باروها و جاده های برون شهری و درون شهری، هر یک منابعی است که در تکمیل اطلاعات و ناگفته های تاریخ تأثیر داشته است.
4. در بحث از دانشهای کمکی برای مطالعه تاریخ اسلام میتوان گفت، مورخ و محقق تاریخ اسلام علاوه بر استفاده از علم تفسیر قرآن، حدیث، فقه، اسماء الرجال، ادیان و کلام، از منابع شعری، ادبی و جغرافیا نیز استفاده وافر می برد.
از میان انواع دانش های یاری رسان تاریخ، می توان به موارد زیر اشاره نمود
الف( زبان شناسی: گسترش سرزمین های جهان اسلام در غرب و شرق موجب شد تا مورخ بناچار با چند زبان مهم آشنا باشد.
وجود اصطلاحات مهم تاریخی، فهم و درک منابع شفاهی یا مکتوب از دوران گذشته و مواجه پیاپی مورخ با اسناد کهن، بر ضرورت زبان شناسی در تحقیقات تاریخی می افزاید.
ب( سندشناسی: سند یکی از مهمترین ارکان تدوین تاریخ است. از این رو، مورخ در تدوین و تنظیم اطلاعات تاریخی با چگونگی ترتیب و طبقه بندی اسناد تاریخی آشنا می شود.
علاوه بر این، شناخت اصطلاحات خاص اسناد هر دوره تاریخی، روش گرداوری اسناد و چگونگی بهره گیری از آنها، مورخ را به (سندشناسی)وا می دارد.
ج( سکه شناسی: از راه های شناخت اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر عصر، بررسی وضعیت اقتصادی آن دوره است .
بی شک دورة تدوین خاص و انفرادی از زمان پیامبر اکرم وجود داشته است.
مورخ و محقق تاریخ می تواند با استناد به سکه های هر دوره، ضمن
دست یافتن به حقایق تاریخی، ممیزات اجتماعی - سیاسی هر عصر را مشخص کند.
نوشته ها و نقوش سکه ها، وزن، حجم و بهای آنها اطلاعات گرانبهایی در اختیار مورخ می گذارد.
د( جغرافیا: زمان و مکان دو عنصر مهم تاریخ است. جغرافیا به مثابه ظرف مکانی تاریخ، نقش مهمی در بروز حوادث تاریخی دارد که بدون آن توضیح، تحلیل و تفسیر وقایع ممکن نیست.
از این رو مورخ برای بررسی حوادث تاریخی و بیان دقیق نتایج آن، ناگزیر است با علم جغرافیا آشنا باشد.
ه( ادبیات: علم تاریخ از ادبیات، تفکیک ناپذیر است. زیرا ادبیات آینه تمام نمای تفکر، تخیل و عواطف انسانی است. از این رو مورخ باید با ابزار ادبی هر ملت چون شعر آشنا باشد، تا قصه های ادبی و آموزه های فرهنگی و اجتماعی ملتها را درک کند
افزون بر آنچه در بحث اهمیت تاریخ اسلامی ذکر شد، بخشی از علل و انگیزه های توجه کم نظیر مسلمانان به مسأله تاریخ و تاریخ نگاری عبارت است
1. قداست دانش و ارزش والای آن در اسلام.
2. موضع تصدیقی قرآن در برابر انبیای پیشین و اصول و مبانی تعلیماتی آنان
3. ترغیب و تشویقهای قران درباره سیر و مطالعه در زمین و کشف فلسفة تاریخ و عبرت گیری از سرنوشت منکران، تکذیب کنندگان، باطل گرایان و... .
4. لزوم بهره گیری از سیره و سنت معصومان، به عنوان اسوه حسنه و الگوهای کامل دین، و گسترش فرهنگ جاویدان اسلام.
۵. اهتمام فرمانروایان به ماندگاری حکومت خویش و ارائه تصویری مناسب از خود.
6. ورود ملت های گوناگون جهان به آیین اسلام و داد و ستد فرهنگی با دیگر اقوام و ملل .
آسیب شناسی تاریخ اسلام و منابع آن
به منظور رویکرد واقع بینانه به تاریخ اسلام و گزارش های موجود. آسیب شناسی و بررسی آفاتی که تاریخ اسلام تا کنون با آن رو به رو بوده است، بسیار اهمیت دارد و ابهام و تردید گزارش های پیچیده که از اعتبار تاریخ اسلام به شدت کاسته است برطرف می کند .
برخی از این آفات به تاریخ اسلام اختصاص ندارد، ولی در تاریخ اسلام نمود بیشتری یافته است در این میان، علل تحریف تاریخ اسلام اهمیتی فزون تر دارد. مهم ترین اسباب تحریف تاریخ اسلام عبارت است از
1. فاصله زمانی میان مورخ و پدیده ها: با توجه به شیوه نقل برخی از مورخان، که هدفشان ثبت گزارشها بود و به درستی و نادرستی آن اهمیت نمی دادند، احتمال تحقق این نوع تحریف بیشتر است.
2. اختلاف امت و پیدایش فرقه ها: اختلاف امت اسلام و گرایش های فرقه ای و در نتیجه انگیزه های غیرحق طلبانه برخی مورخان، آفت دیگری است که همواره چهره تاریخ اسلام را مخدوش کرده است. تحریف واقعیات معاصر هر مورخ به نفع حزب و گروه خود و تفسیر و تطبیق رویدادهای گذشته به سود جریان حاکم، آفتی است که کمتر تاریخ را رها کرده است.
3. تعصب: عقاید مذهبی و گرایشه ای نژادپرستانه مورخ چنان در نوشتن تاریخ تأثیر دارد که یافتن گزارش تاریخی تهی از تعصب دشوار است. هر چند مورخانی نیز یافت میشوند که به سبب رعایت نکردن افکار عمومی جامعه توان خود را از دست داده اند.
مطرف بن مغیره میگوید: من و پدرم که با معاویه ارتباط نزدیک داشت در شام بودیم. شبی پدرم اندوهگین از نزد معاویه بازگشت.
سبب را پرسیدم، گفت: این (معاویه) بسیار بیدین و یکی از پلیدترین مردم روزگار است. پرسیدم
چرا؟ پاسخ داد: به او پیشنهاد کردم اکنون که به مرادت رسیدی و خلافت را به دست آوردی، بهتر است در آخر عمرعدالت پیشه سازی و با بنی هاشم این قدر بد رفتاری نکنی، چون بستگان تو هستند و قدرت خیزش علیه خلیفه ندارند.
گفت: هرگز، هرگز، ابوبکر خلافت کرد و عدالت ورزید و مرد و نامش نیز از میان رفت. عمر و عثمان هم سرنوشتی چون ابوبکر داشتند؛ ولی نام این هاشمی (رسول خدا)هر روز پنج بار در جهان اسلام طنین می افکند. در اذان اشهد آن محمد رسول ال له می گویند.
بنابراین، جز تلاش در جهت به خاک سپردن نام محمد چه می توان کرد. فای عمل یبقى مع هذا، لاأم لک لا وال له الا دفنأ دفنا.
4. فشار فرمانروایان: پیوسته خود دوستی در انسانها مشکل ساز بوده است و در فرمانروایان آفتی بزرگ است و پیامدهایی ناگوار دارد.
فشار حاکمان اموی و عباسی در برخی زمانها، چنان بود که هرکس حدیثی دربارة فضیلت على(ع) و فرزندانش نقل می کرد، با شدیدترین شکنجه ها روبه رو می شد.
محکومیت حاکم نیشابوری، کشتن دلخراش ابن سکیت (معلم فرزندان متوکل)و تعقیب و محکومیت برخی از مورخان به جرم گزارش یکی از فضایل اهل بیت پیامبر(ص) مثالهایی روشن از فشار
فرمانروایان به شمار می آید.
۵. استفاده ناروای برخی از دانشمندان اهل کتاب از کم اطلاعی خلفا و اطرافیان آنها: این گروه از عالمان می کوشیدند با نقل افسانه ها و مطالب بی اساس (اسرائیلیات) آیین اسلام را بی اعتبار سازند.
دشمنی و کینه توزی افرادی چون کعب الاحبار، ابوهریره، وهب بن منبه و سیف بن عمر، نسبت دادن حوادث دروغین و خلاف عقل و منطق به اسلام، آفتی بود که چهره اسلام را تا کنون غبار آلود و مشوش کرده است.
از ابن ابی العوجا مانوی مذهب چنان نقل شده است که گفت: من و حماد بن زید چهار هزار حدیث که حلال را حرام و حرام را حلال می ساخت وارد دین کردیم.
۶. منع تدوین حدیث توسط خلفا: منع نگارش و جمع آوری حدیث از زمان خلیفه اول آغاز شد و بخشنامه خلیفه دوم در لزوم سوزاندن یا نابود ساختن احادیث چنان شدید بود که حتى بعد از مرگ وی کسی جرأت نداشت حدیثی از پیامبر نقل کند. این منع در زمان خلافت امام علی(ع) برداشته شد، ولی پس از شهادت وی تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه یافت.
اصول و قواعد عام تاریخ نگاری با تکیه بر ارزشهای اسلامی
برخی از مورخان، برخورداری از دانشهای گوناگون، به ویژه آگاهی از متون دینی و منابع اولیه اسلام (قرآن و سنت صحیح)، در اختیار داشتن منابع متعدد، خوش گمانی و (پافشاری بر درستی اسناد وچگونگی روایات) را از ویژگی های ضروری مورخ می دانند و سنجش اخبار و حکایات نقل شده با
اصول و معیار حکمت، مقایسه آنها با نظایر هر یک و (در نظر گرفتن طبایع کاینات) را از قواعد تاریخ نگاری به شمار می آورند.
بر این اساس، برخی از معیارها و ضوابط تاریخ نگاری که سبب توجه و اعتماد بیشتر به اسناد و داده های تاریخی می شود، عبارت است از:
1-توجه به همه علل و عوامل پیشرفت یا انحطاط یک سلسله یا ملت، و اعتماد بر اسناد و مدارک معتبر از زمان شکل گیری و پیدایش آن سلسله
2- پرهیز از اظهار نظر درباره موضوعی قبل از بررسی و تحقیق کامل
3. رعایت عینیت و واقعیت در تحقیق، حفظ امانت و درستی، ترک تعصب در حقایق علمی و ثبت و نقل وقایع، آن گونه که هست.
4. در نظر گرفتن امکانات زمان وقوع حادثه و توجه به آداب، رسوم و سن ن جامعه مورد نظر.
5- پرهیز از اعتماد همه جانبه و بدون بررسی و تحقیق به نظر نویسندگان گذشته، به ویژه درموضوعاتی که به طور مستقیم با منافع افراد مرتبط است.
6. اهتمام و توجه فوق العاده به نقش مردم، زیرا تاریخ شناسنامه ملتهاست نه پادشاهان ودرباریان
7. جستجوی روح حوادث تاریخی، نفوذ به عمق و سیرت تاریخ، یافتن روابط و پیوستگی اسناد و مدارک و پرهیز از انتقام جویی و تصفیه حسابهای شخصی و گروهی
8. ارائه نظریه، قانون و قاعده سازنده به منظور ارزیابی هرچه بهتر زمان حال و پیش بینی و برنامه ریزی بهتر آینده.
پژوهش در تاریخ اسلام آنگاه علمی و گویای حقیقت است که شاخصهای ی چون، امکان عقلی، استناد معتبر، هماهنگی محتوا و سازگاری با وقایع قطعی تاریخ و قراین خارجی را دارا باشد و مخالف قرآن و روایات معتبر و صحیح نباشد.
معنا و پیشینه شرق شناسی
پژوهشهای دانشمندان غربی دربارة ملل، تمدن، مذاهب، ادبیات، زبان و تاریخ مشرق زمین را شرق شناسی می گویند. البته نباید عربیان را پیشگامان این عرصه دانست.
قرنها پیش از پدیدآمدن تمدن جدید غربی، دانشمندانی چون هرودوت، یعقوبی، مسعودی، ابوریحان بیرونی، ابن بطوطه و فردوسی به مطالعه و بر رسی فرهنگ جوامع دیگر پرداخته اند. این دانشمندان بر آن بودند فرهنگ سرزمینهای دیگر را به هموطنان خود بشناسانند و از این رهگذر در گسترش دانش و فرهنگ گام بردارند.
گروهی سال ۱۳۱۲ میلادی را سال تولد شرق شناسی در غرب می دانند و مبتکر آن را »ریمون لول« به شمار می آورند. »لول« بر این باور بود که برای مطالعه بهتر فرهنگ و معتقدات عرب ها و مسلمانان نخست باید زبان آنان را آموخت و آنگاه به راحتی میان آنها نفوذ کرد.
جمعی پطروس الفونسی یهودی مسیحی شده را پایه گذار این رشته می دانند و آغاز آن را زمان فرمانروایی مسلمانان بر اندلس ذکر می کنند.
در اواخر سده نوزدهم، مسأله تربیت آموزش یافتگانی که در مسایل شرق تخصص داشته باشند،ضروری تشخیص داده شد و کرسی درس تربیت اسلام شناس، ایران شناس و... در دانشگاه های اروپارسمیت یافت.
رشد نهضت های اسلامی در جهان اسلام، به ویژه مصر، تحولات پاکستان، رویدادهای افغانستان و به ویژه پیروزی امیدبخش انقلاب اسلامی ایران چشم اندازی نوین در برابر اروپا و امریکا گشود و سبب رویکرد جدی و روزافزون آنها به پژوهشهای اسلامی شد.
خاستگاه خاورشناسی
اینکه بخشی از این پژوهش ها بر پایه شناخت شرق، به مثابه فرهنگ و جامعه ای دیگر و با هدف روشنگری و شناخت معارف تاریخی بشر انجام گرفته، امری انکارناپذیر است.
یگانه دانستن نیای ساکنان زمین، نیاز انسانها به شناخت متقابل و فطری بودن کنجکاوی در انسان منشا این تلقی به شمار می رود.
ولی سیاست های جهان گشایانه، نژادپرستی و قوم گرایی بر تار و پود بسیاری از این تلاش ها و تحقیقات خاورشناسانه سایه افکنده و غبار بدبینی بر بسیاری از این فعالیت ها نشانده است
تا آنجا که بسیاری، خاورشناسی را بخشی از شگردهای سیاسی قدرت های غربی شمرده، ادعای دانش و بی طرفی را ناپذیرفتنی دانسته اند.
سیاست های استعماری غربیان سبب شده است تا شرقیان، شرق شناسی را ابزاری برای پایمال کردن میراث فرهنگی، ارزشی و دینی خود به شمار آورند.
گره خوردن آشکار و پنهان شرق شناسی علمی با اهداف سیاسی تا آنجا پیش رفته است که حتى برخی از شرق شناسان در شمار منتقدان جدی آن قرارگرفته اند.
یکی از پژوهشگران می نویسد
اگر مستشرقی گفت: ماست سفید است، همیشه جای این احتمال را در ذهن خود نگاه دارید که یا ماست اصلا سفید نیست، یا اثبات سفیدی ماست مقدمه ای است برای نفی سیاهی از ذغال
(آن ماری شیمل)، ضمن اشاره به انگیزه های استعماری پژوهشگران انگلیسی و فرانسوی،چنان معتقد است که نگرش های شرق شناسان در طول دهه های اخیر پیوسته مورد انتقاد قرار گرفته است.
یکی از خاورشناسانی که تحقیقات بسیاری درباره تاریخ اسلام انجام داده و سخت مورد نقد و اعتراض حتی غیر مسلمانها قرار گرفته « هنری لامنس » است.
دانشمند منصف مسیحی، جورج جورداق، در نقد عالمانه ای از غرض ورزی این کشیش بلژیکی اظهار تأسف کرده و این گونه آثار راخلاف روحیه و روش علمی می داند.
(تاریخ اسلام دانشگاه کمبریج) یکی از آثار جدید شرق شناسان درباره تاریخ اسلام است که به عنوان دریافتی نوین و به هدف گسترش فهم و ادراک اسلام ارائه شده است. ادوارد سعید(پژوهشگر مشهور مسیحی فلسطینی مقیم آمریکا) درباره این اثر می نویسد
نه تنها کتاب تاریخ اسلام دانشگاه کمبریج، اسلام را به عنوان یک دین، بسیار بد می فهمد و عرضه می کند، بلکه هیچ ایده واحدی هم به منزله یک تاریخ از خود ندارد.. در صدها صفحه ای که جلد اول این تاریخ را به خود اختصاص داده است، معنا و مفهومی که از اسلام مستفاد می شود عبارت از یک سلسله جنگ های بی پایان، سلطنت ها، مرگ و میرها، ظهور و خوشیها، آمدن و رفتنهاست که بخش عمده آن با یکنواختی هولناکی نوشته شده است.
بدین ترتیب درباره گره خوردن شرق شناسی با انگیزه های استعماری، به امور زیر، که ریشه درتاریخ اسلام دارد، می توان اشاره کرد:
تأویل نصوص اسلامی براساس پیش داوری ها و صدور احکام خودسرانه در مورد آنها، تحریف عمدى نصوص اسلامی در موارد بسیار و برداشت نادرست در موارد تحریف نشدنی، ایجاد احساس حقارت در مردم شرق و کوشش در راه شیفتگی مسلمانان به تمدن مصرفی غرب، معرفی اسلام
به عنوان فراورده ادیان پیشین، تلاش در نفی مبانی کلامی و فقهی تشیع و اثبات تأثیر پذیری آن از آیین زرتشت و منشا ایرانی دادن به مذهب شیعه، ارائه چهره ای دیکتاتور و جنگجو از پیامبراسلام ، تقویت عواطف ملی گرایانه و جدایی طلبانه در میان مسلمانان، زشت نمایاندن
حجاب، تحقیر زن مسلمان و جایگاه او در ارزش های اسلامی، تحریف نظر اسلام درباره شخصیت انسان، اندیشه، آزادی، اختیار انسان و صدها مسأله دیگر.
بی تردید برخی از خاورشناسان پژوهش های دقیق خود را با خبرگی به فرجام رسانده اند؛
به گونه ای که حتی آثار مغرضانه نیز اگر به درستی مورد بهره برداری، ارزیابی و نقد قرار گیرد، نتیجة مطلوب پدید می آورد.